جنگ اتمی علیه ایران
نویسنده: میشل شوسودوسکی نویسنده: میشل شوسودوسکی

 

Mondialisation.ca, Le 10 février 2006

مترجم: حمید محوی

پیشگفتار مترجم:

دوستان توجه داشته باشند که این مقاله چند سالی قدیمی تر از مقالاتی است که اخیرا از میشل شوسودوسکی منتشر کردیم. مقالۀ حاضر بیشتر جهت تکمیل مطالب مقالات جدید تر حائز اهمیت بوده و بیشتر ارزش تاریخی دارد و می تواند برای منتقدین سیاسی و خصوصا آنهایی که به موضوع استراتژی علاقمندند و تمام آنهایی که نگران امنیت ایران و جهان هستند مورد استفاده قرار گیرد. در عین حال برخی مطالب ممکن است تکراری به نظر رسد زیرا نویسنده در نوشته های متأخر به نوشته های قدیمی تر  نظیر همین مقاله مراجعه داشته است.

جنگ اتمی علیه ایران

تدارک جنگی واقعی علیه ایران که در آن احتمالا از کلاهک های اتمی استفاده خواهد شد، وارد مرحلۀ نهایی شده است. کشورهای هم پیمان که عبارتند از ایالات متحده، اسرائیل و ترکیه به مرحلۀ آمادگی پیشرفته ای رسیده اند. طرح نظامی توسط ناتو تأیید شده است ولی هنوز از چگونگی مشارکت کشورهای هم پیمان در حملۀ هوایی بی اطلاع هستیم.

موضوع تدارک هلوکاست اتمی در خاور میانه توسط ایالات متحده در برنامۀ گروه های ضد جنگ و مخالفین جهانی سازی دیده نمی شود،  در حالی که تدارکات جنگ اتمی علیه ایران توسط ایالات متحده و کشورهای هم پیمانش به مرحلۀ نهایی رسیده است.

از آغاز سال 2005 رزم آیشات نظامی متعددی  انجام گرفته و در ماه دسامبر نیروهای ایرانی نیز به سهم خود در خلیج فارس مانورهای قابل توجهی به عنوان پیشبینی در مقابله با حملۀ ایالات متحده به اجرا گذاشتند.

از بهار سال 2005 ما شاهد مراودات دیپلماتیک فشرده ای بین واشینگتن، تل آویو و آنکارا در مرکز فرماندهی ناتو در بروکسل بودیم.

بین آخرین رویدادها، باید از رئیس سیا، پورتر گوس(1) یاد کنیم که هنگام مأموریتش در آنکارا از نخست وزیر ترکیه، اردوغان برای بمباران اهداف هسته ای و نظامی ایران در خواست پشتیبانی سیاسی و لوژیستیک کرده و در تدارکات و نظارت بر عملیات خواهان همکاری ویژۀ سرویس های مخفی ترکیه  شده است(2).

از طرف دیگر آریل شارون به ارتش اسرائیل چراغ سبز داده است که حمله را در پایان ماه مارس شروع کنند.

«تمام مسئولین ارشد اسرائیلی بر این باور بودند که آخرین مهلت حملۀ نظامی علیه ایران در پایان ماه مارس است. این تاریخ مصادف شد با به تعویق انداختن پروندۀ اتمی ایران توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی. سیاستمداران اسرائیلی فکر می کردند که تهدیدات آنها بتواند مشوقی باشد برای مسئولین پرونده که با طرح اظهارات ابهام آمیز، طرفداران آمریکاییشان را در وضعیت مناسبی برای درخواست تعیین مجازاتهایی از جانب شورای امنیت قرار دهند، و به این ترتیب عملیات نظامی اسرائیل قابل توجیه گردد». (3)

طرح عملیات نظامی با پشتیبانی ایالات متحده توسط ناتو تأیید شده بود ولی هنوز از نحوۀ شرکت کشورهای هم پیمان در حمله علیه ایران اطلاعی در دست نیست.

تعبیر دوّم

وجوه مختلف عملیات نظامی تماما به فرماندهی آمریکا بستگی داشته و توسط پنتاگون و مرکز فرماندهی استراتژیک ایالات متحده در پایگاه هوایی اوفات در نبراسکا سازماندهی می شود. عملیاتی که اسرائیل انجام آن را به عهده گرفته باید تحت نظارت و همکاری کامل پنتاگون باشد. ساختار فرماندهی کاملا تمرکز یافته و در آخرین مرحله، این واشینگتن است که برای انجام امور تصمیم می گیرد. منابع نظامی آمریکا اعلام کرده اند که حمله به ایران مستلزم لشکر کشی گسترده ای مشابه به حمله علیه عراق در مارس 2003 است که تحت عنوان «شوک و بهت» (4) به ثبت رسیده که به معنای وارد آوردن ضربه برای جلب رعایت احترام است.

بر اساس گزارشات موجود در سایت «گلوبان سکیوریتی» (5) :

«حملۀ هوایی آمریکا علیه ایران خیلی گسترده تر از حملۀ اسرائیل در سال 1981 به نیروگاه هسته ای اوسیراک در عراق خواهد بود و به طریق اولی  به حملۀ هوایی علیه عراق در سال 2003 شباهت خواهد داشت.

ایالات متحده می تواند از تمام بمب افکن های رادار گریز ب- 2 که در دیگوگارسیا و شکاری های اف -117 مستقر در قطر و یا در پایگاه های دیگر برای تخریب دو دوجین نیروگاه هسته ای که مضنون به نظر می رسند استفاده کند. استراتژهای نظامی لیستی از اهداف ایران در اختیار دارند و مابقی به تصمیم دولت آمریکا بستگی خواهد داشت که بخواهد حمله را به نیروگاه های پر اهمیت محدود سازد و یا آن را به طرف اهداف دیگر گسترش دهد، مثل انبارهای مهمات سلاح های کشتار دسته جمعی و نیروهای نظامی متعارف یا اتمی که ممکن است در ضد حمله علیه نیروهای آمریکایی در عراق وارد عمل شوند(6).

در ماه نوامبر 2005 مرکز فرماندهی استراتژیک ایالات متحده با سلاح های اتمی و غیر اتمی تمریناتی علیه دشمن تخیلی انجام داد و سپس اعلام کرد که در حال انجام تدارکات مهمی است. رسانه های آسیای شرقی این مانورها را علیه کرۀ شمالی تلقی کردند، در حالی که زمان انجام رزم آیش، گمانه زنی ها را بیشتر متوجه حمله به ایران می ساخت.

توافق بر سر جنگ اتمی

در بطن اتحادیۀ اروپا هیچ یک از شخصیت های سیاسی در مورد استفاده از سلاح های اتمی مخالفت نکرده است. رفت و آمد بین واشینگتن، پاریس و برلن ادامه دارد. بر خلاف اشغال عراق که فرانسه و آلمان در سطح دیپلماتیک با آن مخالفت کردند، واشینگتن توافق ناتو و حتی شورای امنیت را به دست آورد. این توافق در عین حال به جنگ اتمی نیز مرتبط می گردد که احتمالا بخش مهمی از خاور میانه و آسیای مرکزی را در بر می گیرد.

علاوه بر این، برخی از کشورهای عربی که در همسایگی ایران واقع شده اند به شکل ضمنی و بی آن که صراحتا اعلام کرده باشند جزء شرکای طرح نظامی آمریکا و اسرائیل هستند. در ماه نوامبر سال 2004 فرماندهان عالی رتبۀ ارتش اسرائیل در مرکز فرماندهی ناتو در بروکسل با همتا های شش کشور مجاوردریای مدیترانه ملاقات کردند – مصر، اردن، تونس، مراکش، الجزایر و موریتانی . قرار دادی بین ناتو و اسرائیل به امضا رسید. پس از این ملاقات ها، ایالات متحده، اسرائیل و ترکیه در سواحل سوریه رزم آیشاتی را به اجرا گذاشتند، و در ماه فوریۀ 2005  نیزاسرائیل به اتفاق چند کشور عربی به اجرای تمرینات «ضد تروریستی» پرداختند.

در پیوند با این وقایع، تمام رسانه ها در هم آوازی گستردۀ خود ایران را به عنوان «تهدیدی برای صلح جهانی» معرفی کردند و جنبش صلح طلب نیز این دروغ را بلعید و موضوع تداراک ایالات متحده و اسرائیل برای به وجود آوردن هولوکاست اتمی در خاورمیانه در برنامۀ آنها ( ضد جنگ ها و ضد جهانی سازی ها) گنجیده نشد. به این ترتیب «ضربات جراحی کنند» و یا چیزی که به آن «جنگ پاک» نیز اتلاق می کنند، یعنی حمله به اهداف مشخص و محدود، در افکار عمومی به مثابه رویکردی انعکاس یافت که مانع تولید سلاح هسته ای در ایران می شد. و به ما می گفتند که جنگی در کار نیست وعملیات نظامی برای محافظت از صلح جهانی تنها به بمباران نیروگاههای هسته ای ایران محدود خواهد شد. ولی آیا واقعا بمب های کوچک اتمی برای شهروندان منطقه بی خطر خواهد بود؟

رسانه ها با مطرح ساختن برخی جزئیات طرح عملیات نظامی در واقع در پی پنهان ساختن گسترۀ اصلی آن بودند یعنی در مورد به کار بستن سلاح های اتمی تاکتیکی در عملیات نظامی پیش گیرنده سکوت می کردند.

طرح عملیات نظامی بر اساس دکترین جنگ هسته ای «پیش گیرنده» در دولت بوش بود که به تفسیر در مجلۀ «موقعیت هسته ای» در سال 2002 مطرح شده بود (7).

به این ترتیب روی نتایج ویرانگر استفاده از کلاهک اتمی علیه ایران با سوء استفاده از ابزار رسانه ای و تحریف در ارائۀ طرح عملیات نظامی، پردۀ کتمان کشیدند و موضوع وارد آوردن ضربۀ اتمی علیه ایران  به هیچ عنوان در گفتگوها و مباحثات ( و پالتاک ها)  مطرح نگردید.

از تاریخ تصمیم سنای آمریکا در سال 2003، سلاح های اتمی تاکتیک، یعنی سلاح های کوچک اتمی با قدرت کم،  برای شهروندان مناطقی که هدف این بمبها قرار می گیرند، بی خطر اعلام شده است، زیرا که در اعماق زمین منفجر می شود،، و قدرت کم نیز در این جا یعنی بمب هایی به قدرت یک سوم بمبی که روی هیروشیما پرتاب شد.

بر اساس تبلیغات متخصصین هسته ای که از اعتبار علمی زیادی نیز برخوردار هستند، بمب های کوچک اتمی سنگر کوب به عنوان ابزار صلح آمیز معرفی شده و کابرد آنها را در مناطق جنگی مجاز دانسته اند، و علاوه براین استفاده از آن را به موازات سلاح های غیر اتمی برای مراحل بعدی مبارزۀ آمریکا «علیه تروریسم» پیش بینی کرده اند.

اعضای دولت آمریکا اعلام کردند که این نوع سلاح های مؤثر و بازدارنده را علیه دولت های یاغی (ایران و کرۀ شمالی) به کار خواهند برد.

«استدلال آنها بر این است که سلاح های اتمی موجود به دلیل قدرت تخریب فوق الادۀ شان برای جنگ اتمی گسترده قابل استفاده خواهد بود، و دشمنان احتمالی نیز به این موضوع آگاه هستند که چنین بمب هایی علیه آنها به کار برده نخواهد شد. ولی احتمال کاربرد بمب های کوچک اتمی وجود دارد و سلاح بازدارندۀ خیلی مؤثری نیز هست» (8)

با تکیه به استدلال کاملا بی پایه و اساس، سلاح های اتمی به عنوان ابزار صلح آمیز و به هدف جلوگیری از خسارات جانبی معرفی می شوند. تحت چنین شرایطی، پنتاگون می خواهد به ما بباوراند که بمب های کوچک اتمی 5000 تنی برای شهروندان مناطق جنگی بی خطر است، زیرا در اعماق زمین منفجر می شود. با این وجود قدرت هر یک از این بمب های صلح آمیز معادل یک سوم بمبی است که در هیروشیما منفجر شده. گمانه زنی در مورد بمب هیروشیما و ناکازاکی 15000 و 21000 تن (تی ان تی) بوده است(9).

بر اساس تعریف نوین کلاهک اتمی، تفاوت بین سلاح اتمی و غیر اتمی از بین رفته است. به گفتۀ هانس کریستینسن : «مجموعه ای از سلاح های اتمی و غیر اتمی» در جعبۀ ابزار پنتاگون گنجانده شده اند. در نتیجه سلاح اتمی از جایگاهی که پیش از این به عنوان حرف آخر برخوردار بود، فاصله گرفته و به ابزارکار نظامی عادی تبدیل شده است(10).

ما با  پیچ و خم حوادث خطرناکی روبرو هستیم : استراتژهای نظامی به تبلیغات خودشان باور کرده اند و در نشریات نظامی مدعی می شوند که سلاح های اتمی نسل جدید می تواند بی هیچ خطری در جنگ مورد استفاده قرار گیرد . سیاستمداران نیز با کاربرد چنین سلاح هایی مخالفت نمی کنند. در رابطه با همین موضوع، سناتور ادوارد کندی دولت بوش را متهم کرد که «درحال عادی سازی بمب اتمی نسل جدید است». اتحاد بین المللی استفاده از سلاح اتمی را حافظ صلح و وسیله ای برای ایجاد جهانی امن قلمداد کرده است، و این است مجموعه ای از توجیهاتی که استفاده از بمب اتمی را جایز می داند. ولی با این وجود هولوکاست اتمی در صفحۀ اول نشریات و روزنامه ها و رسانه ها دیده نمی شود.

موردچای وانونو می گوید: دولت اسرائیل برای جنگ آینده علیه جهان اسلام خود را به سلاح اتمی مجهز می کند. در جایی که من زندگی می کنم، مردم غالبا از هولوکاست حرف می زنند. ولی بمب اتمی، از هر نوعی که باشد، می کشد، شهرها را ویران و مردم را از بین می برد(11).

فرماندهی ستاد مشترک برای تهاجملات زمینی و فضایی

حملۀ پیش گیرنده با سلاح های اتمی تاکتیکی توسط فرماندهی ستاد مشترک استراتژیک ایالات متحده در اوفات پایگاه نیروی هوایی در نبراسکا تدارک دیده می شود که با یگان های فرماندهی ایالات متحده و کشورهای هم پیمان در خلیج فارس، پایگاه دیگو گارسیا، اسرائیل و ترکیه همکاری می کند. فرماندهی ستاد مشترک استراتژیک ایالات متحده مأمور بازبینی و سامان بخشیدن به طرح عملیات کلی است که استفاده از سلاح های اتمی و غیر اتمی را پیش بینی می کند. در زبان رایج نظامی، این فرماندهی مسئولیت «هماهنگ سازی عمومی عملیات در فضا، امور اطلاعاتی، دفاع ضد موشکی، فرماندهی و کنترل عمومی، حفاظت، شناسایی، تهاجم عمومی و بازدارندگی استراتژیک....» را به عهده دارد.

در ژوئن 2005 و در آغاز تدارکات جنگ علیه ایران، فرماندهی ستاد مشترک استراتژیک ایالات متحده به عنوان فرمانده ارشد در هماهنگی با وزارت دفاع برای مبارزه با گسترش سلاح های کشتار دسته جمعی تعیین شد. برای انجام چنین مأموریتی یگان تازه ای تحت عنوان فرماندهی ستاد مشترک هوا-فضا(12) ایجاد کردند.

این فرماندهی جدید مسئولیت عملیات تهاجمی اتمی را منطبق با قانونی که در سال 2002 در کنگره اعلام شده به عهده دارد، که در عین حال نه تنها استفادۀ پیش گیرنده از سلاح هسته ای را علیه کشورهای  یاغی را سازماندهی می کند بلکه حوزۀ عملیات آن  روسیه و چین را نیز در بر می گیرد.

از ماه نوامبر، فرماندهی ستاد مشترک هوا-فضا باید پس از رزم آیشات ضروری در وضعیت آمادگی پیش رفته قرار گیرد. این موضوعی است که فرماندهی ستاد مشترک هوا-فضا در آغاز ماه دسامبر اعلام کرد. این یگان قادر است با سلاح اتمی و غیر اتمی «هر هدف تعیین شده ای را در هر نقطه از جهان مورد اصابت قرار دهد». در مورد تمرینات تهاجمی به کشور تخیلی، گفته می شود که کرۀ شمالی هدف فرضی بوده است(13).

از 18 نوامبر، یگان تازۀ فرماندهی ستاد مشترک هوا-فضا که تقریبا 250 نفر در آن فعالیت دارند  شرایط لازم برای کسب وضعیت عملیاتی را بدست آورد. یک هفته پیش از اعلام این خبر، یگان فرماندهی رزم آیشی تحت عنوان «رعد جهانی» انجام داد که در پیوند با رزم آیش دیگری بود که توسط دفاع هوا-فضای آمریکای شمالی، مسئول دفاع ضد موشکی، برگزارمی شد.

نتیجه گیری

نتایج تمام این طرح ها دهشتناک است. «جامعۀ بین الملل» هلوکاست اتمی را پذیرفته است. تصمیم گیرندگان به وسیلۀ همان تبلیغات خودشان کور شده اند.  اروپای غربی و آمریکای شمالی در مورد استفاده از سلاح های اتمی در حملۀ هوایی، بی آن که به نتایج ویرانگر آن بیاندیشند، با هم به توافق رسیده اند.

این ماجراجویی نظامی که تنها انگیزۀ آن منافع مالی است، آیندۀ بشریت را تهدید می کند. در ماه های آینده ما نیازمند جریان های ملی و بین المللی هستیم که  سکوت توطئه آمیز را بشکند و طرح این جنگ در تمام سطوح به مباحثات سیاسی و توجهات رسانه ای بسپارد، و از رؤسای سیاسی و نظامی مصرّانه بخواهند که علیه جنگ اتمی به رهبری ایالات متحدۀ موضع بگیرند.

در نحلیل نهایی، آن چه باید انجام گیرد مجازات سنگین بین المللی علیه ایالات متحده و اسرائیل است.

 

 

پانوشت :

1)   Porter Goss

2)    Deutscher Depeschen-Dienst du 23/12/2005

3)   James Petras, Israel's War Deadline: Iran in the Crosshairs, www.globalresearch.ca  du

4)   "shock and awe"

5)   www.GlobalSecurity.org

6)   cf. www.globalsecurity.org/military/obs/iran-strikes.htm  

7)   Nuclear Posture Review 2002

8)   Opponents Surprised by Elimination of Nuke Research Funds, Defense News du 29/12/2004

9)   www.warbirdforum.com/hiroshim.htm  

10)                     citation du Japanese Economic Newswire du 30/12/2005

11)                     cf. l'interview de Mordechai Vanunu Israel Preparing to Use Nuclear Weapons against Iran,

12)                   Joint Functional Component Command Space and Global Strike, or JFCCSGS.

13)                   cf. David Ruppe, Preemptive Nuclear War in a State of Readiness: US Command Declares Global Strike Capability, www.globalresearch.ca du 2/12/2005

 

 

Michel Chossudovsky

میشل شوشودوسکی رئیس مرکز پژوهشی جهانی سازی و استاد اقتصاد در دانشگاه اوتاوا است. او نویسندۀ کتاب «جنگ و جهانی سازی»، «حقیقت در پشت پردۀ 11 سپتامبر» و »جهانی سازی فقر و نظم نوین جهان» است. این اثار تا کنون به 12 زبان ترجمه شده است.

 

منبع :

http://www.mondialisation.ca/index.php?context=viewArticle&code=CHO20060210&articleId=1943


October 1st, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی